به نام او كه همه حق است
اول من باب آن قسمت از نوشته كه مي گويد مسلمانان به مرگ مسيح معتقد نيستند عرض كنم كه قسمتي از آيه يي از قران ذكر شده كه آيه 157 سوره نسا است اول اينكه سعي شود آيه به طور كامل ذكر شود دوم اينكه معني فارسي از ترجمه معتبر هم ذكر شود.آيه مي گويد:وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَْسِيحَ عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ رَسولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صلَبُوهُ وَ لَكِن شبِّهَ لهَُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظنِّ وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَا
و گفته ايشان كه: «ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»، و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، ليكن امر بر آنان مشتبه شد؛ و كسانى كه در باره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شكّ شدهاند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مىكنند، و يقيناً او را نكشتند.
خوب اگر دقت بفرماييد آيه مي گويد وگفته ي آنان اين است كه ما مسيح بن مريم ژيامبر خدا را كشتيم.اگر بري و به تفاسير يه نگاهي بندازي مي بيني كه منظور يهودياني بوده كه مسيح را خيال مي كرده اند كه آنها با قدرت و اراده ي خودشان به صليب كشيده اند.بلكه اين آيه مي گويد آنها او را به صليب نكشيدند.و آيه نمي گويد كه مسيح هم با اراده خود و خدايش به صليب نرفته است.اين از يك طرف و جالب تر آيه بعدي هست كه مي گويد: بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيما
بلكه خدا او را به سوى خود بالا بُرد، و خدا توانا و حكيم است.
اگر كمي به اصطلاحات مرگ اشنايي داشته باشيد مي فهميد كه خدا كسي را به سوي خود بالا بردن يعني مردن ان شخص.پس مي بينيد كه اين آيه به مرگ عيسي دلالت دارد و نشان مي دهد كه عيسي به اراده ي خدا به صليب رفته است.كه اگر اراده خدا نبود كسي را قدرت تعرض به عيسي نبود كه مي گويد : آنها او را به صليب نكشيدند.
و دوست من اگر كتاب مقدس را هم مطالعه كرده بوديد هر دوي شما در مي يافتيد كه اين 2 آيه از قران دقيقا نمايانگر قسمتي از انجيل هست كه مي گويد: يوحنا فصل 10 :
17 و از اين سبب پدر مرا دوست ميدارد كه من جان خود را مينهم تا آنرا بازگيرم. 18 كسي آنرا از من نميگيرد، بلكه من خود آنرا مينهم. قدرت دارم كه آنرا بنهم و قدرت دارم آن را بازگيرم. اين حكم را از پدر خود يافتم.)) ----- در ضمن آياتي مانند آيه 55 سوره آل عمران كه مي گويد: إِذْ قَالَ اللَّهُ يَعِيسى إِنى مُتَوَفِّيك وَ رَافِعُك إِلىَّ وَ مُطهِّرُك مِنَ الَّذِينَ كفَرُوا وَ جَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوك فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ ثُمَّ إِلىَّ مَرْجِعُكمْ فَأَحْكمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
[ياد كن] هنگامى را كه خدا گفت: «اى عيسى، من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مىبرم، و تو را از [آلايش] كسانى كه كفر ورزيدهاند پاك مىگردانم، و تا روز رستاخيز، كسانى را كه از تو پيروى كردهاند، فوق كسانى كه كافر شدهاند قرار خواهم داد؛ آنگاه فرجام شما به سوى من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف مىكرديد ميان شما داورى خواهم كرد.-------- نيز بيان وفات عيسي است كه به طرف خدا رفتن و وفات يافتن همانا مردن به معناي ظاهر است كه مي گويد :اني متوفيك يعني من تو را مي ميرانم.
و اما من باب مساله اينكه كتاب رسول متي با كتاب رسول لوقا و آن نيز با كتاب رسول مرقس و آن نيز با كتاب رسول يوحنا در مساله به صليب رفتن عيسي تناقض دارد ما كه نديديم.اگر شما ديده ايد تناقضات را با آدرس دهي كامل و اوردن عين آيات بيان بفرماييد.