پروردگار موسی علیه السلام در سفارش های ده گانه خویش می فرماید : لا تقتل . لا تزنی . لا تسرق : نکش ، سرقت مکن، زنا مکن، دزدی مکن(38 خروج 20) .
اما ما در سفر عدد 31 شماره 1 - 17 می بینیم که پروردگار خود وصیت و سفارش خود را نقض فرموده است و دستور کشتار می دهد :
و خداوند موسی راخطاب کرده گفت(1 اعداد 31) انتقام بنی اسرائیل را از مدیانیان بگیر و بعد از آن به قوم خود ملحق خواهی شد(2 اعداد 31) پس موسی قوم را مخاطب ساخته گفت از میان خود مردان برای جنگ مهیا سازید تا به مقابله مدیان برآیند و انتقام خداوند را از مدیان بکشند(3 اعداد 31) هزار نفر از هر سبط از جمیع اسباط اسرائیل برای جنگ بفرستید(4 اعداد 31) پس از هزارههای اسرائیل از هر سبط یک هزار یعنی دوازده هزار نفر مهیا شده برای جنگ منتخب شدند(5 اعداد 31) و موسی ایشان را هزار نفر از هر سبط به جنگ فرستاد ایشان را با فیخاس بن العازار کاهن و اسباب قدس و کرّناها برای نواختن در دستش به جنگ فرستاد(6 اعداد 31) و با مدیان به طوری که خداوند موسی را امر فرموده بود جنگ کرده همه ذکوران را کشتند(7 اعداد 31) و در میان کشتگان ملوک مدیان یعنی أوی و راقَم و صور و حور و رابع پنج پادشاه مدیان را کشتند و بلعام بن بعور را به شمشیر کشتند(8 اعداد 31) و بنی اسرائیل زنان مدیان و اطفال ایشان را به اسیری بردند و جمیع بهایم و جمیع مواشی ایشان و همه املاک ایشان را غارت کردند(9 اعداد 31) و تمامی شهرها و مساکن و قلعههای ایشان را به آتش سوزانیدند و تمامی غنیمت و جمیع غارت را از انسان و بهایم گرفتند(10 اعداد 31) و اسیران و غارت و غنیمت را نزد موسی و العازار کاهن و جماعت بنی اسرائیل در لشگرگاه در عربات موآب که نزد اردن در مقابل اریحا است آوردند(11 اعداد 31) و موسی و العازار کاهن و تمامی سروران جماعت بیرون از لشگرگاه به استقبال ایشان آمدند(12 اعداد 31) و موسی بر رؤسای لشگر یعنی سرداران هزارهها و سرداران صدها که از خدمت جنگ باز آمده بودند غضبناک شد(13 اعداد 31) و موسی به ایشان گفت آیا همه زنان را زنده نگاه داشتید(14 اعداد 31) اینک اینانند که بر حسب مشورت بلعام بنی اسرائیل را واداشتند تا در امر فغور به خداوند خیانت ورزیدند و در جماعت خداوند وبا عارض شد(15 اعداد 31) پس الان هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد را شناخته با او همبستر شده باشد بکشید(16 اعداد 31) و ...
در سفر یوشع 6 شماره 16 نیز آمده است :
و چنین شد در مرتبه هفتم چون کاهنان کرناها را نواختند که یوشع به قوم گفت صدا زنید زیرا خداوند شهر را به شما داده است(16 یوشع 6) و خود شهر و هر چه در آن است برای خداوند حرام خواهد شد و راحاب فاحشه فقط با هر چه با وی در خانه باشد زنده خواهند ماند زیرا رسولانی را که فرستادیم پنهان کرد(17 یوشع 6) و اما شما زنهار خویشتن را از چیز حرام نگاه دارید مبادا بعد از آنکه آن را حرام کرده باشید از آن چیز حرام بگیرید و لشگرگاه اسرائیل را حرام کرده آن را مضطرب سازید(18 یوشع 6) و تمامی نقره و طلا و ظروف و مسین و آهنین وقف خداوند میباشد و به خزانه خداوند گذارده شود(19 یوشع 6) آنگاه صدا زدند و کرناها را نواختند و چون قوم آواز کرناها را شنیدند و قوم به آواز بلند صدا زدند حصار شهر به زمین افتاد و قوم یعنی هر کس پیش روی خود به شهر برآمد و شهر را گرفتند(20 یوشع 6) و هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند(21 یوشع 6)
و در سفر هوشع 13 شماره 16 هم خداوند می گوید : سامره متحمّل گناه خود خواهد شد زیرا به خدای خود فتنه انگیخته است( هوشع نبیّ 13) ایشان به شمشیر خواهند افتاد و اطفال ایشان خورد و زنان حامله ایشان شکم دریده خواهند شد(16 هوشع نبیّ 13)
در سفر إشعیا (22 اشعیاء نبیّ 13) نیز آورده است : اطفال ایشان نیز در نطر ایشان به زمین انداخته شوند و خانههای ایشان غارت شود و زنان ایشان بیعصمت گردند(22 اشعیاء نبیّ 13)
|