فراموش نفرماييد كه عيساي مسيح خداوند بود و هست و خواهد بود چه جناب عالي قبول بفرماييد و چه نه. خداوند مسيح هر چه را كه مي خواست و اراده مي كرد مي توانست انجام دهد. او يك كره الاغ را خواست. آيا فكر كرده ايد كه چرا او اسب نخواست؟؟!! دليل آن را به شما مي گويم . او پادشاه صلح و سلامتي بود همچنانكه مي فرمايد سلامتي خود را به شما مي دهم و يا يكي از اسامي او پادشاه ساليم است يعني پادشاه صلح و سلامتي. سوار شدن بر اسب در آن زمان نشان جنگ بود همچنانكه سواران و افسران ارتش روم بر الاغ يا كره الاغ نمي نشستند بلكه بر اسب به مثابه قدرت و جنگ سوار مي شدند. سوار بر كره الاغ نشان آرامش بود نه جنگ و خونريزي. بله او كه خداوند بود بر كره الاغ بنشست و فروتن گشت همانطوركه در اصطبلي به دنيا آمد و فروتن گشت. در ضمن در مورد اجازه گرفتن يا نگرفتن اكثر آن شهر در آن زمان او را پادشاه يهود لقب مي دادند و در مواردي مي بينيم كه از او مي خواهند كه پادشاه ايشان شود ولي او پادشاهقلبها بود و پادشاهي او آسماني. تمامي جهان از آن او بود و هست چه برسد به يك كره الاغ. بله اگر آن مال از آن نبود نياز به اجازه بود ولي براي او كه خداوند بود، نيازي به اجازه نبود و نيست و نخواهد بود. مثلا اگر شما از مال خود چيزي برداريد و در جيب خود بگذاريد دزدي كرده ايد يا نياز به اجازه از كسي داريد؟ هرگز. حقانيت مسيح در همه جا عيان است حتي در اين مورد كوچك. بهرحال خوشحال هستم كه علاقمند هستيد از مسيح و مسيحيت بدانيد. در مواقع ديگر و در وقت كافي كه بدست آورم سوالات ديگر شما را با كمال ميل جواب خواهم داد.